چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدم هــاعــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــیو بــرای دیــگـزندگی بازی گرفتن دیگران نیستکه روزی عاشقش باشی و روزی قاتلشـری ســرگــرمــیبیچاره دلم با دیدنت باز هم لرزیدنمی دانست تو همان بی وفای دیروزیبیچاره دل است عقل نداردرابطه ای کآهای مرغ عشقفخر نفروشمعشوق تو هم به لطف قفس است که وفادار ماندهه توش اعتماد نیست