عــشــقــمـــ¸¸.•*¨*• ¸¸.•*¨*• بی مــــادری•*¨*•.¸¸
عــشــقــمـــ¸¸.•*¨*• ¸¸.•*¨*• بی مــــادری•*¨*•.¸¸
آخرين مطالب
. مادر پیر شده و آشپزخانه از تنها شدن نگران است … یقه پیراهن پدر هراسان به آخرین دکمه های بسته شده با دست او خیره شده اند … فرشته مو سفید خانه مان کوله بارش را بسته … امروز برایم خاطره اولین روز مدرسه ام را گفت که وقتی وارد کلاس شدم و او میرفت گریه میکردم … خواستم بگویم آخر مهربان آن روز زجه هایم برای چهار ساعت ندیدنت بود ولی یک عمر ندیدنت را چه کنم ؟؟؟ اما نگفتم …
تعداد آنلاین : 0
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
هفته گذشته : 36
ماه گذشته : 118
سال گذشته : 2913
بازدید کل : 10831
تعداد پست ها : 316
تعداد نظرات : 0